|
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 13:38 :: نويسنده : pardis
همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند
رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
فراموشت نمی کنم آنگاه که برای آخرین بار از من پرسیدی: من و زندگیت یکی را انتخاب کن و من زندگی خود را انتخاب کردم و تو رفتی. بی آنکه بدانی تو تمام زندگیم بودی. نظرات شما عزیزان:
|